داستــــانها و درســـها

داستــــانها و درســـها

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
داستــــانها و درســـها

داستــــانها و درســـها

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

کسی مرده است ؟



تو تاکسی نشسته بودم
رادیو داشت قران پخش میکرد که صوتش دل آدم رو میبرد ...
چند قدم جلوتر مسافری سوار شد و با لحنی خاص پرسید کسی مرده ...؟
راننده یه لبخند معنی دار زد و گفت :
آره ... دل من و تو

خدایا دلهای مارو به نور قران زنده و روشن کن.....

خنده گل

غنچه ای خندید!!! 

*ولی باغ به این خنده گریست*

غنچه آن روز ندانست که آن گریه ز چیست 

باغ پر گل شد و هر غنچه به گل شد تبدیل 

گریه ی باغ فزون تر شد و چون ابر گریست 

*باغبان آمد و گل ها را چید* 

رسم تقدیر چنین است و چنان خواهد بود می رود عمر

ولی "خنده به لب" باید زیست
62123775177750791173.jpg

خدای مهربان ما

اندیشه کودک


کودکی اندیشیدکه:

       خداچه می خورد؟!

           چه می پوشد؟!

               ودرکجا منزل دارد؟!


ندایی آمدکه:

     اوغم بندگانش را می خورد

         گناهانشان را می پوشد

             ودرقلب شکسته آنان ساکن است...


%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D8%A8%D8%B1%D8


یــــــاد خـــــــدا


                        نـــسیم دانه را از دوش مورچـــه انداخت.
                                 

                                     مورچه دانه  را دوبـــاره بر دوشش گذاشت

و به خــدا گفت:

           
                       «گاهـــی یادم میــــرود که هستی،
                                            
                                             کاش بیشتر نسیـــم می وزید...»

یوسف و برادران

IMAGE634266213426250000.jpg
برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد. یهودا پرسید : چرا میخندی ؟ اینجا که جای خنده نیست !

یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی میتواند به من اظهار دشمنی کند با اینکه برادران نیرومندی دارم !

اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که

" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد "…

قوت لایموت

حکایت


در سیرت اردشیر بابکان آمده است که حکیم عرب را پرسید


که روزی چه مایه طعام باید خوردن؟


گفت: صد درمسنگ ( حدود 250 گرم ) کفایت است.


گفت: این قدر چه قوت دهد؟


گفت: هذا المقدار یحملک و مازاد علی ذلک فانت حامله


یعنی اینقدر تو را برپای همی دارد و هر چه برین زیادت کنی تو حمال آنی.


خوردن برای زیستن و ذکر کــردن است

تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است


 گلستان سعدی

بهترین زندگی با سه پند

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی.
و سوم اینکه در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی.
پسر لقمان گفت ای پدر! ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد:
اگر کمی دیر تر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.

و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای گیری، آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست .


f0qb_siqsyg_320.jpg

چهارصد حکمت در 8 پند

پندهایی از لقمان حکیم به فرزندش!

 

پند لقمان حکیم به فرزند:

 

ای جان فرزند،

 هزار حکمت آموختم که از آن چهارصد حکمت انتخاب کردم

 و از آن چهارصد هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است.


دو چیز را هرگز فراموش مکن:

1- خدا را 2- مرگ را.


دو چیز را همیشه فراموش کن:

 1- به کسی خوبی کردی 2- کسی به تو بدی کرد.


به  مجلسی وارد شدی زبان نگهدار،


 به سفره ای وارد شدی شکم نگهدار،


 به خانه ای وارد شدی چـشم نگهـدار،


 به نمـاز ایستـادی دل نـگـهـدار..

 

                                                           

هشدار به نماز گزاران

یک کسی نمازش غلط بود. گفتند: آقا نمازت غلط است. گفت: برو! اینقدر خدا تارک‌الصلاة دارد که الآن فرشته‌ها سر همین نماز غلط من دعوایشان می‌شود. او می‌گوید: به من بده، او می‌گوید: به من بده.


ممکن است خدا آن تارک‌الصلاة را ببخشد، ولی اینکه می‌گوید: چیزی نیست هم می‌خواند، هم غلط می‌خواند و هم می‌گوید: اشکالی ندارد. خود شما اگر سر سفره سبزی ببینید. بگویید: آقا این سبزی را چه کسی پاک کرده است، گل دارد. مثلاً خانم بگوید: بخور بابا گل چیه؟ تا آخر عمرت در ذهنت می‌ماند. اگر یک ذره گل باشد بگوید: طوری نیست، ناراحت می‌شوی، اما اگر پر از گل باشد بلند شود دوباره بشوید، او را می‌بخشی. این مهم است.

 "بخشی از کلام استاد قرائتی"