اندیشه کودک
کودکی اندیشیدکه:
خداچه می خورد؟!
چه می پوشد؟!
ودرکجا منزل دارد؟!
ندایی آمدکه:
اوغم بندگانش را می خورد
گناهانشان را می پوشد
ودرقلب شکسته آنان ساکن است...
یــــــاد خـــــــدا
نـــسیم دانه را از دوش مورچـــه انداخت.
مورچه دانه را دوبـــاره بر دوشش گذاشت
و به خــدا گفت:
در سیرت اردشیر بابکان آمده است که حکیم عرب را پرسید
که روزی چه مایه طعام باید خوردن؟
گفت: صد درمسنگ ( حدود 250 گرم ) کفایت است.
گفت: این قدر چه قوت دهد؟
گفت: هذا المقدار یحملک و مازاد علی ذلک فانت حامله
یعنی اینقدر تو را برپای همی دارد و هر چه برین زیادت کنی تو حمال آنی.
تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است
گلستان سعدی
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای گیری، آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست .
پند لقمان حکیم به فرزند:
ای جان فرزند،
هزار حکمت آموختم که از آن چهارصد حکمت انتخاب کردم
و از آن چهارصد هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است.
دو چیز را هرگز فراموش مکن:
1- خدا را 2- مرگ را.
دو چیز را همیشه فراموش کن:
1- به کسی خوبی کردی 2- کسی به تو بدی کرد.
به مجلسی وارد شدی زبان نگهدار،
به سفره ای وارد شدی شکم نگهدار،
به خانه ای وارد شدی چـشم نگهـدار،
به نمـاز ایستـادی دل نـگـهـدار..