داستــــانها و درســـها

داستــــانها و درســـها

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
داستــــانها و درســـها

داستــــانها و درســـها

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

شهریار شعرت را بخوان

17884-70180.jpg

ماجرای شعر معروف شهریار

آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم . آن شب در عالم خواب , دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند .

حضرت فرمودند : شاعران اهل بیت را بیاورید . دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند : شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید . آن گاه محتشم و جند تن از شاعران فارسی زبان آمدند .

فرمودند : شهریار ما کجاست ؟ شهریار آمد .

حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان!

شهریار این شعر را خواند :

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه‌ی هما را ..................

آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم.
فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست ؟

گفتند : شاعری است که در تبریز زندگی می کند .
گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید .

چند روز بعد شهریار آمد . دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیده ام.

از او پرسیدم : این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته ای ؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام ؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام .

مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند : چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند . حضرت , شاعران اهل بیت را احضار فرمودند : ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند : شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند . آنها نیز آمدند . بعد فرمودند شهریار ما کجاست ؟ شهریار را بیاورید ! و شما هم آمدید . آن گاه حضرت فرمودند : شهریار شعرت را بخوان ! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید .

شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید : من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم . تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام .

آیت الله مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت , معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده ، من آن خواب را دیده ام .
ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند : یقینا در سرودن این غزل , به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید . البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.

خدا را می توان دید !

ab1d5121e2d538309c00c843a00e66f4-425


مرشدی با خود زمزمه کرد:خدایا با من حرف بزن،پرنده ای
آواز خواند ولی او نشنی
او با صدایی بلند گفت:خدایا با من حرف بزن،رعدی در آسمان غرید ولی او به آن گوش
نکرد.اطرافش را نگاه کرد و گفت:خدایا بگذار تو را
ببینم،ستاره ای درخشید ولی او آنرا
ندید.او فریاد زد:خدایا معجزه ای به من نشان ده و
نوزادی در همسایگی او به دنیا آمد
ولی او نفهمید.این بار با نا امیدی گریه سر داد و
گفت:خدایا مرا لمس کن و بگذار دانم
تو اینجا هستی.پس خدا نزدیک شد و او را لمس کرد اما او
پروانه ای را از روی صورتشپس زد و بی توجه به راه خود ادامه داد

بهشت پاداش پاک کردن مال از حرام


Untitled.jpg

در جلد پنجم کتاب فروع کافی  آمده است :
شخصی از کارمندان دستگاه بنی امیه و درعین حال از طرفداران امام صادق(ع) بود.
این شخص دوستی داشت که با امام صادق رابطه داشت و از او خواهش کرد که ترتیب ملاقاتش را با امام بدهد تا با امام دیداری داشته باشد . وقتی امام اجازه‌ی ملاقات را به این فرد داد ، به خدمت امام رسید . به امام عرض کرد که مدتی را در دستگاه طاغوت گذرانده و وضع مالی خوبی به دست آورده است و از امام خواست که مال او را حلال کند .
 امام صادق فرمودند: توبه و حلال شدن مال شما به این است که آن چه از حرام به دست آورده‌ای ، حتی لباسی را که در تن داری ، بدهی.
توبه کسی که مال حرامی را به دست آورده این نیست که گریه کند ، یا گنبد مساجد را کاشی کند یا این که شب‌های جمعه دعای کمیل بخواند ویا برای امام حسین (ع) و اهل بیت خرج کند ، توبه تنها اشک نیست ، البته نشانه‌ی پشیمانی می‌باشد ولی ندامت خالی فایده‌ای ندارد.
مالی که از رشوه و ظلم به مردم جمع آوری شود، حرام است.
امام صادق به این جوان فرمود: اگر این گونه توبه کند،خود حضرت،بهشت را برایش ضمانت می کند.
 جوان نیز پذیرفت وتمامی اموالی را که صاحبان آن‌ها را می‌شناخت به صاحبانشان برگرداند و با اجازه‌ی امام اموالی که صاحبان آن‌ها را نمی ‌شناخت ، از طرف آنها صدقه داد تا جایی که حتی لباس خود را نیز تحویل داد و از شغلش استعفا داد .
بعد ازمدتی این شخص بیمار شد و در موقع احتضار به دوستش گفت: که امام صادق به وعده‌ی خود عمل کرد و من جایگاه خود را در بهشت می بینم .


لقمه ی حرام چه اثری دارد؟
پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :
أطِبْ کَسبَکَ تُستَجَبْ دَعوَتُکَ ،فإنَّ الرّجلَ یَرفَعُ اللُّقْمَةَ إلى فیهِ (حَراما )
 فما تُستَجابُ له دَعوَةٌ أربَعینَ یوما .

در آمدت را پاک کن تا دعایت مستجاب شود؛
 زیرا هرگاه آدمى لقمه [حرام ]به دهان خود ببرد ،
 تا چهل روز دعایى از او پذیرفته نمى‏ شود .

کما فی بحار الأنوار : 93 / 358 / 16 .
مکارم الأخلاق : 2 / 20 / 2045 منتخب میزان الحکمة : 196

ارزش انسان به چیست ؟


خاطره ای خواندنی از علامه محمدتقی جعفری

علامه محمد تقی جعفری ره میگفتند:
برخی ازجامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تاپیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند.
موضوع این بود:
ارزش واقعی انسان به چیست؟
برای سنجش ارزش بسیاری ازموجودات،معیار خاصی داریم.
مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آنست.معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آنست.معیار ارزش پول پشتوانه آنست؛
اما معیار ارزش انسانها درچیست؟
هر کدام ازجامعه شناسان،سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارایه دادند.
هنگامی که نوبت به بنده رسید،گفتم:
اگر میخواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد،ببینید به چه چیزی علاقه دارد و
به چه چیزی عشق میورزد.
کسیکه عشقش یک آپارتمان 2طبقه است،در واقع ارزشش بمقدار همان آپارتمان است. کسیکه عشقش ماشینش است،
ارزشش بهمان میزان است.
اما کسیکه عشقش خدای متعال است،
ارزشش به اندازه خداست.
علامه فرمودند:
من این مطلب را گفتم و پایین آمدم.
وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنیدند،
برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند
و کف زدند.
هنگامیکه تشویق آنها تمام شد،
من دوباره بلند شدم و گفتم:
عزیزان،این کلام ازمن نبود،
بلکه از شخصی بنام علی علیه السلام است.

زبان پاک

خداوند به حضرت موسی فرمود: با زبانی دعا کن که

با آن گناه نکردی ، تا دعایت مستجاب شود.

 حضرت  پرسید چگونه؟

به او گفته شد: به دیگران بگو برایت دعا کنند

 چون تو با زبان آنها گناه نکرده ای!

 


normal_Avazak_ir-Love11392.jpg

از نماز کمک بگیرید


وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة [بقره 43]
کمک بگیرید از صبر و نماز
خداوند که خالق ما است و از اسرار درون ما آگاه، می داند در مشکلات ،ما باید چه کنیم ؛ می فرماید از صبر و نماز کمک بگیرید.


داستانک:
ابو على سینا، حکیم ایرانى ، که باعث افتخار مشرق زمین است ، در این باره نیز چنین گفته است :
هر گاه در مسئله اى از مسائل ، به مشکلى برخورد مى کردم و در حل آن حیران مى شدم ، وضو مى گرفتم و به مسجد جامع شهر مى رفتم ، دو رکعت نماز به جا مى آوردم و از خالق بى همتاى دانا و توانا استمداد مى کردم ، پس ‍ از نماز و بیرون آمدن از مسجد به نحوى به من الهام مى شد و آن مشکل به آسانى برایم حل مى گردید.
همچنین درباره ملا صداراى شیرازى ، آن عارف و فیلسوف اسلامى (صاحب اسفار) گفته شده است : زمانى که ایشان در کهک قم مشغول مطالعه و نوشتن فلسفه بود اگر مشکل و معمایى برایش پیش مى آمد فورا به شهر مقدس قم حرکت کرده و در حرم حضرت معصومه علیها السلام بعد از زیارت آن بانو، دو رکعت نماز مى خواند و به واسطه آن ، مشکل خود را حل مى کرد و همان نماز کلید حل مشکل او مى شد.

[منبع: سجاده عشق ؛ نوشته نعمت الله صالحی حاجی آبادی ؛ بخش هفتم]

شوخی :

اما بعضی از مردم در مشکلات می گویند : استعینوا بالموسیقی و السیگار
در مشکلات به جای آنکه از نماز و صبر کمک بگیرند از موسیقی و سیگار و ... برای آرامش و دیگر مسایل کمک می گیرند

بگذارید بمن توهین کنند !


siLshzed_535.jpg



7 تیر، سال روز شهادت آیة الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، 1360.

به مسجدی در شهر بافق رفته بودم که این خاطره را برایم تعریف کردند: این مسجد، دو در دارد؛ یکی از پشت شبستان به خارج راه دارد و دیگری در ورودی عادی است. آقای بهشتی قبل از شهادت، به شهر ما سفر کرد تا در این مسجد، سخنرانی کند. منافقین هم از شهرهای دیگر با مینی بوس و دیگر وسایل نقلیه، برای به هم زدن جلسه و دادن شعار علیه شهید بهشتی، آمده بودند. خوشبختانه چون جمعیت داخل مسجد، مملو از طرفداران وی بود، نتوانستند جلسه سخنرانی را به هم بزنند. بعد از سخنرانی به وی اصرار کردیم از در پشت شبستان خارج شود تا منافقین نتوانند بیشتر از این علیه وی شعار دهند؛ ولی او به صورت جدی گفت: نه، اینها این همه راه را برای همین آمده اند که علیه من شعار بدهند؛ بگذارید چند مرگ بر بهشتی هم در حضور خود من بگویند.