در شأن و منزلت بسم الله همین بس که به فرموده امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب سلام الله علیه، اسرار کلام خداوند در قرآن است و اسرار قرآن در سوره فاتحه و اسرار فاتحه در "بسم الله الرحمن الرحیم" نهفته است.
از مدینه تا خراسان شتربان امام بود.
مردی از روستاهای اصفهان. سنی مذهب. به خراسان که رسیدند امام کرایه شان را داد.
رو کرد به امام و عرضه داشت :
"پسرپیامبر ! دست خطی بدهید برا ی تبرک با خودم ببرم اصفهان ."
امام برایش نوشتند:
"دوست آل محمد باش ،هر چند خطاکار باشی.
دوستان و شیعیان ما را دوست بدار هر چند آنها هم خطا کار باشند."
روزی رسول اکرم (ص) از قبرستان بقیع می گذشت و به یاران فرمود: بشتابید! در برگشت، یاران خواستند با سرعت بگذرند، حضرت فرمود: آرام بروید. در رفت، مرده ای را عذاب می کردند و در بازگشت، عذاب از او برداشته شد؛ چرا که فرزندی دارد و در همین فرصت نزد معلم رفت و «بسم الله الرحمنِ الرحیم» را آموخت و خداوند به همین جهت، عذاب را از پدر او برداشت.
شاید
کسی گمان نمی برد که آن دوستی بریده شود و آن دو رفیق که همیشه ملازم
یکدیگر بودند، روزی از هم جدا شوند. مردم یکی از آنها را بیش از آن اندازه
که به نام اصلی خودش بشناسند به نام دوست و رفیقش می شناختند. معمولاً
وقتی که می خواستند از او یاد کنند، توجه به نام اصلیش نداشتند و می گفتند:
رفیق ....
آری او به نام رفیق امام صادق معروف شده بود، ولی در آن روز
که مثل همیشه با یکدیگر بودند و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند، آیا کسی
گمان می کرد که پیش از آنکه آنها از بازار بیرون بیایند، رشته دوستیشان
برای همیشه بریده شود؟!
در آن روز او مانند همیشه همراه امام بود و با
هم داخل بازار کفشدوزها شدند. غلام سیاه پوستش هم در آن روز با او بود و از
پشت سرش حرکت می کرد. در وسط بازار، ناگهان به پشت سر نگاه کرد، غلام را
ندید. بعد از چند قدم دیگر، دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم غلام
را ندید. سومین بار به پشت سر نگاه کرد، هنوز هم از غلام که سرگرم تماشای
اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود خبری نبود. برای مرتبه چهارم که
سر خود را به عقب برگرداند، غلام را دید، با خشم به وی گفت :مادر فلان! کجا
بودی؟!!.
تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب، دست
خود را بلند کرد و محکم به پیشانی خویش زد و فرمود:سُبْحانَ اللّه ! به
مادرش دشنام می دهی؟ به مادرش نسبت کار ناروا می دهی؟! من خیال می کردم تو
مردی باتقوا و پرهیزگاری . معلوم شد در تو، ورع و تقوایی وجود ندارد .
یابن
رسول الله! این غلام اصلاً سندی است و مادرش هم از اهل سند است. خودت می
دانی که آنها مسلمان نیستند. مادر این غلام یک زن مسلمان نبوده که من به او
تهمت ناروا زده باشم!
مادرش کافر بوده که بوده . هر قومی سنتی و قانوی
در امر ازدواج دارند. وقتی طبق همان سنت و قانونی رفتار کنند، عملشان زنا
نیست و فرزندانشان زنازاده محسوب نمی شود.
امام بعد از این بیان به او فرمود:دیگر از من دور شو.
بعد از آن، دیگر کسی ندید که امام صادق با او راه برود تا مرگ بین آنها جدایی کامل انداخت.
امام
علی علیه السلام ـ عند رُجُوعِهِ مِن صِفِّینَ و إشرافِهِ على القُبُورِ
بظاهِرِ الکُوفَةِ ـ : یا أهلَ الدِّیارِ المُوحِشَةِ ، و المَحالِّ
المُقفِرَةِ ، و القُبورِ المُظلِمَةِ ، یا أهلَ التُّربَةِ ، یا أهلَ
الغُربَةِ ، یا أهلَ الوَحدَةِ ، یا أهلَ الوَحشَةِ ، أنتُم لَنا فَرَطٌ
سابِقٌ ، و نَحنُ لَکُم تَبَعٌ لاحِقٌ ، أمّا الدُّورُ فَقَد سُکِنَتْ ، و
أمّا الأزواجُ فَقَد نُکِحَتْ ، و أمّا الأموالُ فَقَد قُسِمَتْ . هذا
خَبَرُ ما عِندَنا فَما خَبَرُ ما عِندَکُم ؟
ـ ثُمَّ التَفَتَ إلى أصحابِهِ ـ فقال :
أما لَو اُذِنَ لَهُم فی الکَلامِ لأَخبَرُوکُم أنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوى نهج البلاغه
ترجمه حدیث :
امام على علیه السلام در بازگشت از صفّین و هنگام نزدیک شدن به گورستان کوفه فرمود :
اى
خفتگان خانه هاى تنهایى، و جاهاى خشک و خالى، و گورهاى ظلمانى! اى خاک
نشینان، اى ساکنان دیار غربت، اى تنهاشدگان، اى بى همدمان! شما پیش از ما
رفتید و ما نیز در پى شما آمده به شما خواهیم پیوست . اما خانه هایتان!
دیگران در آن سکونت گزیدند؛ اما زنانتان! با دیگران ازدواج کردند و اما
اموال شما! در میان دیگران تقسیم شد! این خبرى است که ما داریم؛ حال شما چه
خبر دارید؟ امام سپس رو به یاران خود کرد و فرمود : بدانید که اینان اگر
اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر مى دادند که : بهترین ره توشه، تقوا
است .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
چند طائفه به لعنت خدا و لعنت هر پیغمبرى که دعایش مستجاب است گرفتارند:
1- کسى که به قرآن چیزى از خود بیفزاید،
2 - و کسى که دستورات مرا ترک کند،
3 - و کسى که حرمت خاندان مرا که خدا لازمش دانسته نگه ندارد،
4 - و کسى که از سلطنت و قدرت خویش براى خوارى عزیز کرده خدا ، 5 - و یا عزت ذلیل شده خدا استفاده کند ،
6- و کسى که خود را در مصرف بیت المال بر مسلمانان مقدم بر دیگران شمرده و آن را حلال خود بداند.