مرد
جوانی پدر پیرش مریض شد. چون وضع بیماری پیرمرد شدت گرفت او را در گوشه
جاده ای رها کرد و از آنجا دور شد. پیرمرد ساعت ها کنار جاده افتاده بود و
به زحمت نفس های آخرش را می کشید. رهگذران از ترس واگیرداشتن بیماری و فرار
از دردسر روی خود را به سمت دیگری می چرخاندند و بی اعتنا به پیرمرد نالان
راه خود را می گرفتند و می رفتند.
شیوانا
از آن جاده عبور می کرد. به محض اینکه پیرمرد را دید او را بر دوش گرفت تا
به مدرسه ببرد و درمانش کند. یکی از رهگذران به طعنه به شیوانا گفت:" این
پیرمرد فقیر است و بیمار و مرگش نیز نزدیک! نه از او سودی به تو می رسد و
نه کمک تو تغییری در اوضاع این پیرمرد باعث می شود. حتی پسرش هم او را در
اینجا به حال خود رها کرده و رفته است. تو برای چی به او کمک می
کنی!؟"شیوانا به رهگذر گفت:" من به او کمک نمی کنم!! من دارم به خودم کمک
می کنم. اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم چگونه
روی به آسمان برگردانم و از خالق هستی تقاضای هم صحبتی داشته باشم. من دارم
به خودم کمک می کنم !"
به آقای کوثری گفتند:
آقا روضه نخوان قلب امام ناراحت است،
میخواست بلند شود برود ، حضرت امام فرمودند:
آقای کوثری روضه نخواندی،
گفت حالا بعداً انشاءالله
چرا؟ مگر شما نیامدی روضه بخوانی؟
گفت چرا آمدم ولی گفتند حالا قلب شما ناراحت است،
فرمود آقای کوثری روضه بخوان
روضه زنگ دلِ من است
حرکت قلبِ من است،
میخواهی قلبم از کار بیافتد؟
در بصره امیری بود و روزی در باغ خود چشمش به زن باغبان افتاد و آن زن بسیار با عفت و پاکدامن بود.
امیر باغبان را برای کاری بیرون فرستاد و به زن گفت: برو درها را ببند.
زن رفت و برگشت و گفت: همه ی درها را بستم غیر از یک در که نمی شود بست.
امیر گفت: آن کدام در است؟
زن گفت: دری که میان تو و پرورگار توست و با هیچ سعی و تلاشی بسته نمی شود .
امیر وقتی این سخن را شنید استغفار کرد و از کار خود توبه کرد!!
عارف وارسته ملکى تبریزى درباره عید فطر آورده است:
عید فطر روزى است که خداوند آن را از میان دیگر روزها بر گزیده است و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در این روز نزد حضرت او گرد آیند و بر خوان کرم او بنشینند و ادب بندگى بجاى آرند،
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
چند طائفه به لعنت خدا و لعنت هر پیغمبرى که دعایش مستجاب است گرفتارند:
1- کسى که به قرآن چیزى از خود بیفزاید،
2 - و کسى که دستورات مرا ترک کند،
3 - و کسى که حرمت خاندان مرا که خدا لازمش دانسته نگه ندارد،
4 - و کسى که از سلطنت و قدرت خویش براى خوارى عزیز کرده خدا ، 5 - و یا عزت ذلیل شده خدا استفاده کند ،
6- و کسى که خود را در مصرف بیت المال بر مسلمانان مقدم بر دیگران شمرده و آن را حلال خود بداند.