داستــــانها و درســـها

داستــــانها و درســـها

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
داستــــانها و درســـها

داستــــانها و درســـها

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

بنده مطیع

فردی خواست غلامی بخرد


نزد او آمد و گفت : تو را بخرم ؟


گفت : اگر بخواهی !


پرسید : خوراکت چیست :


گفت : هر چه بدهی !


و هر چه می پرسید جواب اینگونه می شنید .


گفت : ای غلام این چه نوع جواب دادن است ؟ !


غلام گفت : آقا عبد را با خواست چکار ؟


آن شخص دو دستی بر سر زد و گفت :


ای کاش در عمرم یک روز با مولای حقیقیم اینگونه بودم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد