در سیرت اردشیر بابکان آمده است که حکیم عرب را پرسید
که روزی چه مایه طعام باید خوردن؟
گفت: صد درمسنگ ( حدود 250 گرم ) کفایت است.
گفت: این قدر چه قوت دهد؟
گفت: هذا المقدار یحملک و مازاد علی ذلک فانت حامله
یعنی اینقدر تو را برپای همی دارد و هر چه برین زیادت کنی تو حمال آنی.
تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است
گلستان سعدی
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای گیری، آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست .
پند لقمان حکیم به فرزند:
ای جان فرزند،
هزار حکمت آموختم که از آن چهارصد حکمت انتخاب کردم
و از آن چهارصد هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است.
دو چیز را هرگز فراموش مکن:
1- خدا را 2- مرگ را.
دو چیز را همیشه فراموش کن:
1- به کسی خوبی کردی 2- کسی به تو بدی کرد.
به مجلسی وارد شدی زبان نگهدار،
به سفره ای وارد شدی شکم نگهدار،
به خانه ای وارد شدی چـشم نگهـدار،
به نمـاز ایستـادی دل نـگـهـدار..
روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت.
در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش می داد.
یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز کرد، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد.
وقتی همسایه صدای در زدن او راشنید خوشحال شد وپیش خود فکر کرداین بار دیگر برای دعوا آمده است.
وقتی در را بازکرد مرد به او یک سطل پر از میوه های تازه و رسیده داد و گفت :
” هر کس آن چیزی را با دیگری قسمت میکند که از آن بیشتر دارد …..”
ابلیس بر حضرت عیسی (علیه السلام} آشکار شد و گفت:
تو نبودی که می گفتی جز آنچه خدا مقرّرت کرده است بر تو نرسد ؟
فرمود : بلی .
گفت : پس خویشتن را از قله این کوه فرو انداز اگر مقرّرت باشد که به سلامت مانی !
فرمود : خداوند را رسد که بندگان را آزماید نه بندگان را که خداوند را آزمایند !