ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مرحوم راوندى در کتاب خرایج و جرائح خود آورده است:
امام محمّد باقر به همراه فرزندش امام جعفر صادق علیهما السلام جهت انجام مراسم حجّ وارد مکّه مکّرمه شدند.
در مسجدالحرام نزدیک کعبه الهى نشسته بودند، که شخصى وارد شد و اظهار داشت: سؤالى دارم؟
امام باقر علیه السلام فرمود: از فرزندم، جعفر سؤ ال کن.
آن مرد خطاب به حضرت صادق علیه السلام کرد و گفت: سؤ الى دارم؟
حضرت فرمود: آنچه مى خواهى سؤ ال کن.
آن مرد گفت: تکلیف کسى که گناهى بزرگ مرتکب شده است، چیست؟
حضرت فرمود: آیا در ماه مبارک رمضان از روى عمد و بدون عذر روزه خوارى نموده است؟
گفت: گناهى بزرگ تر انجام داده است .
حضرت فرمود: آیا در ماه مبارک رمضان زنا کرده است؟
آن مرد اظهار داشت: یاابن رسول اللّه ! گناهى بزرگ تر از آن را مرتکب شده است.
حضرت فرمود: آیا شخص بى گناهى را کشته است؟
گفت: از آن هم بزرگ تر.
پس
از آن صادق آل محمّد علیهم السلام فرمود:
چنانچه آن از شیعیان و دوستداران امیرالمؤمنین امام علىّ علیه السلام باشد، باید به زیارت کعبه الهى برود و توبه نماید؛ و سپس قسم یاد کند که دیگر مرتکب چنان گناهى نشود؛ ولى اگر از مخالفین و معاندین باشد راه پذیرش توبه براى او نیست.
آن مرد گفت:
خداوند، شما فرزندان فاطمه زهرا علیها السلام را مورد رحمت خویش قرار دهد،
من این چنین جوابى را از رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز شنیده ام.
بعد از آن، از محضر مقدّس آن بزرگواران خداحافظى کرد و رفت.
امام محمّد باقر علیه السلام به فرزندش فرمود: همانا این شخص، حضرت خضر علیه السلام بود، که خواست تو را به مردم معرّفى نماید. (1)
1-بحارالا نوار: ج 47، ص 21، ح 20.
منبع:
سایت اهل البیت (ع) بنقل از : چهل داستان وچهل حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
در کتاب مقتل آل الرّسول حکایت شده است :
روزى یک نفر عرب بیابان نشین به محضر مبارک حضرت اباعبداللّه الحسین
علیه السّلام شرفیاب شد و اظهار داشت : اى پسر رسول خدا! من دیه کامله اى
را تضمین کرده ام ؛ ولیکن از پرداخت آن ناتوانم ، با خود گفتم : بهتر است
نزد بخشنده ترین و بزرگوارترین افراد برسم و از او تقاضاى کمک نمایم ؛ و از
شما اهل بیت رسالت گرامى تر و بخشنده تر نیافتم .
حضرت فرمود: اى برادر عرب ! من از تو سه مطلب را سؤ ال مى کنم ، چنانچه یکى از آن ها را جواب دهى ، یک سوّم دیه را مى پردازم .
و
اگر دوتاى آن سؤ ال ها را پاسخ صحیح گفتى ، دوسوّم آن را خواهم پرداخت ؛ و
در صورتى که هر سه مسئله را پاسخ درست دادى ، تمام دیه و بدهى تو را
پرداخت مى نمایم .
اعرابى گفت : یاابن رسول اللّه ! آیا شخصیّتى چون شما که اهل فضل و کمال هستى از همانند من بیابان نشین سؤال مى کند؟!
حضرت
فرمود: از جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نیکى و
احسانى را که به دیگرى مى کنى ، بایستى به مقدار شناخت و معرفت آن شخص
باشد.
اعرابى عرضه داشت : پس آنچه دوست دارى سؤ ال فرما، چنانچه توانستم
پاسخ مى دهم ؛ وگرنه از شما مى آموزم ، و در همه امور از خداوند متعال کمک
و یارى مى طلبم .
حضرت سؤ ال نمود: کدام کارها افضل اعمال است ؟
اعرابى پاسخ داد: همانا ایمان و اعتقاد به خداوند سبحان ، افضل اعمال و برترین کارها است .
حضرت فرمود: راه نجات از هلاکت چگونه است ؟
اعرابى در جواب گفت : توکّل و اعتماد بر خداوند متعال ، بهترین وسیله نجات و رستگارى است .
سوّمین سؤال این بود: چه چیز موجب زینت مرد خواهد بود؟
اعرابى در پاسخ اظهار داشت : علم و دانشى که همراه با صبر و شکیبائى باشد.
سپس امام حسین علیه السّلام اظهار نمود: چنانچه براى انسان اشتباهى رخ دهد؟
اعرابى گفت : مال و ثروتى که همراه با مروّت و وجدان باشد.
و پس از آن حضرت فرمود: چنانچه باز هم اشتباه کند؟
اعرابى اظهار داشت : تنها راه نجات او این است ، که صاعقه اى از آسمان فرود آید و او را بسوزاند و نابودش کند.
حضرت
در این لحظه تبسّمى نمود و همیانى را جلوى اعرابى قرار داد که در آن مقدار
هزار دینار بود؛ و همچنین انگشترش را که نگین آن صد درهم ارزش داشت به
اعرابى اهداء نمود و فرمود: اى اعرابى ! این مبلغ را بابت بدهى خود بپرداز؛
و انگشتر را هزینه زندگى خود کن .
و چون اعرابى آن هدایا را گرفت ، از
حضرت تشکّر و قدردانى کرد و گفت : ((اللّهُ یَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ
رِسالَتَهُ)) یعنى ؛ خداوند متعال مى داند خلافت و رسالت خود را به چه
کسانى واگذار نماید.(1)
1-بحارالا نوار: ج 44، ص 196، به نقل از جامع الا خبار.
منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسین علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی